محل تبلیغات شما

www.ravei.ir



هفت وادی عشق
قسمت نهم

ادامه ی داستان منطق الطیر

پرندگان وقتی سخنان هدهد را می‌شنوند، می‌فهمند که راه سیمرغ بازیچه نیست و رفتن به این راه از گروهی ناتوان برنمی‌آید. بسیاری از تصور سختی راه همان‌جا می‌میرند. بقیه به راه می‌افتند و سال‌ها ره می‌سپارند و سختی بسیار می‌بینند. عده‌ای از تشنگی و حوادث مختلف می‌میرند. تعدادی از حرارت آفتاب پر و بالشان می‌سوزد و نابود می‌شوند یا طعمه‌ی درندگان می‌گردند. برخی مشغول تماشای عجایب راه شده و از ادامه‌ی مسیر باز می‌مانند. از صدها هزار پرنده فقط سی مرغ بی‌بال و پر، رنجور و غم زده به پیشگاه سیمرغ می‌رسند و آنجا را محلی غیرقابل توصیف و نورانی‌تر از هزاران خورشید و ماه و ستاره می‌بینند. پرندگان خود را در برابر آن عظمت، حقیر و ناچیز می‌یابند و چون قطره‌ای در آن اقیانوس جلال و شکوه محو می‌شوند.
مدتی می‌گذرد تا هنگامی که یکی از مقربان سیمرغ به دیدارشان می‌آید و می‌بیند سی مرغ بال و پر ریخته و نیمه‌جان، گیج و حیران منتظرند. می‌پرسد: از کجا آمده‌اید و چه می‌خواهید؟ » آنان می‌گویند: ما پرندگانی هستیم که به اینجا آمدیم تا سیمرغ پادشاه ما باشد. هزاران مرغ بودیم و از راه دور به امید دیدار سیمرغ، فقط سی مرغ زنده به اینجا رسیدیم. آرزو داریم که ‌آن بزرگوار ما را به‌حضور بپذیرد و به لطف در ما نظری کند. »
آن مقرب سیمرغ می‌گوید: هزاران هزار چون شما در مقابل عظمت او ذره‌ای ناچیز است. شما باشید یا نباشید او پادشاه مطلق و جاودان خواهد بود. مشتی پرنده‌ی حقیر در برابر او چه ارزشی دارد؟ »
پرندگان از این سخن دل‌شکسته می‌شوند و می‌گویند: حقارت و خواری شایسته‌ی کسی نیست که به محضر او آمده است. اگر ما نمی‌توانیم به وصال او برسیم حداقل می‌توانیم چون پروانه در آتش عشقش بسوزیم. »
سرانجام آنان چون در عشق سیمرغ می‌میرند و سر تا پا درد می‌شوند و با این‌که استغنای کامل حضرت دوست بی‌نیاز از آنان است؛ اما لطفش شامل حالشان می‌گردد و فرستاده‌ای از سوی سیمرغ می‌آید و صفحه‌ای پیش رویشان می‌گذارد تا در آن بنگرند. آنها می‌بینند هر چه در این راه گفته‌اند و انجام داده‌اند در این صفحه نوشته شده است. آنان از خطایا و اشتباهاتشان شرمنده شده و با آتش حیا و شرمندگی آن سیاهی‌ها از وجودشان پاک می‌شود. سپس آنچه کرده‌اند و نکرده‌اند از لوح سینه‌شان محو می‌گردد.
ناگهان آفتاب قرب و نزدیکی به سیمرغ در پیش چشمشان روشن شده و چهره‌ی سیمرغ را می‌بینند. اما آنچه مایه‌ی حیرت و شگفتی‌شان می‌شود این است در آینه‌ی وجود او سیمرغ همان سی مرغ است. یعنی فرقی بین آن سی مرغ با سیمرغ نیست. مرغان چون با تعجب علت این یگانگی را می‌پرسند خطاب می‌آید: شما چون تمام آلودگی‌های وجودتان را پاک کردید، چون آینه شدید که از خود نقشی ندارد. شما فقط منعکس کننده‌ی شمایل معشوق هستید. »

در پایان آنان چون سایه‌ای که در نور آفتاب ناپدید می‌شود در وجود او محو می‌گردند. پس دیگر نه رهروئی می‌ماند و نه رهبری. فقط راه است.

پایان

منطق الطیر عطار

هفت وادی عشق
قسمت هشتم

ادامه ی داستان منطق الطیر


هدهد: هفت وادی (مرحله) در راه است که اگر از این هفت وادی بگذریم به خدمت سیمرغ می‌رسیم. اما چون کسی از این راه برنگشته است کسی نمی‌داند چند فرسنگ است.
وادی اول طلب، دوم عشق، سوم معرفت، چهارم استغنا، پنجم توحید، ششم حیرت و هفتمین فقر و فناست. پس از آن دیگر تلاشی لازم نیست که کشش و جاذبه او خودش تو را جلب می‌کند.

1- در وادی طلب صدها بلاوسختی به‌سویت می‌آید. باید تلاش بسیار کنی و از دل‌بستگی‌های مادی و ثروت و مقام و هرچه داری بگذری تا دلت از هرچه غیر اوست پاک شود. این وادی خونین و پرخطر است.

2- در وادی عشق همه چیز غرق آتش است. عاشق باید چنان بسوزد که خودش هم چون آتش گرم‌رو و سوزنده و سرکش شود. در این مرحله عاقبت اندیشی ارزشی ندارد. دیدگاه کاسب‌کارانه و عقل‌اندیشی فیلسوفانه به‌درد نمی‌خورد. آنجا باید هرچه داری در راه معشوق نثار کنی.

3- در وادی معرفت، آفتاب معرفت به دلت می‌تابد. هر کسی قدر و منزلت خود را می‌شناسد و راه و روش خود را پیدا می‌کند. به یکی محراب عبادت می‌دهند و به یکی بت و صلیب. کسی که به این مرحله برسد تمام سختی‌ها و مشکلات دنیا برایش آسان می‌شود و همه‌ی تلخی‌ها به کامش شیرین می‌گردد. عارف در این وادی به هرجا و هرکس بنگرد چهره‌ی معشوق را می‌بیند.

4- در وادی استغنا سالک (کسی که در راه عرفان قدم بر می‌دارد) به بی‌نیازی می‌رسد و بسیاری چیزها ارزشش را از دست می‌دهد. دریاها و اقیانوس‌ها برایش چون قطره‌ای است  و خورشید و ستارگان چون جرقه‌ای. نه به بهشت دلخوش است و نه آتش جهنم برایش سوزنده است. در این وادی کمیت و تعداد ارزشی ندارد. پروائی نیست که هزاران کودک سر بریده شوند تا از آن میان یکی موسی شود یا هزاران نفر غرق گردند و فقط نوح و عده‌ای معدود زنده بمانند. در آنجا همه چیز ارزش ظاهریش را از دست می‌دهد و رهرو از هر چه جز معشوق بی‌نیاز می‌شود.

5- در وادی توحید عاشق و معشوق یکی می‌شوند. عاشق همه چیز و حتی خودش را هم به شکل معشوق می‌بیند و اختلاف‌ها از بین می‌رود.

6- وادی حیرت محل درد و رنج و اشک است و سالک به سرگشتگی و حیرانی می‌رسد.

7- سخن گفت از وادی فقر و فنا مشکل است. در این مرحله هر چه جز اوست فراموش می‌شود. چیزی جز آن‌چه او بخواهد نمی‌بینی و نمی‌شنوی و انجام نمی‌دهی. مانند موجی که از دریا به حرکت درمی‌آید و هر نقشی که بر ساحل است پاک می‌کند و جز جاپای موج، چیزی در ساحل باقی نمی‌ماند. »


پایان قسمت هشتم
ادامه دارد……

منطق الطیر عطار

قسمت هفتم

هفت وادی عشق

ادامه ی داستان منطق الطیر

پرنده‌ای دیگر: من جسم ضعیفی دارم و طاعت و عبادتی بجا نیاورده‌ام که به آن دل‌خوش باشم. اما همت عالی و طبع بلندی دارم که در راه سیمرغ از هیچ تلاشی کوتاهی نمی‌کنم. »
هدهد: همت عالی چون مغناطیسی است که عاشقان را به‌سوی معشوق می‌کشد. همت سرمایه‌ی بزرگی است و با آن به هرجا می‌توان رسید. »
پرنده‌ای دیگر: در محضر سیمرغ انصاف و وفا چه ارزشی دارد؟ من به لطف خدا با انصافم و با هیچ‌کس بی‌وفائی نکرده‌ام. »
هدهد: انصاف مایه‌ی نجات است و از عمری عبادت هم بهتر است. »
پرنده‌ای دیگر: من از همه دنیا بریده‌ام و عاشق سیمرغم. لاف عشق او را می‌زنم و حاضرم جانم را در راهش فدا کنم. »

هدهد: به لاف و ادعا نمی‌توان همنشین سیمرغ در قاف شد. چون هنگام اثبات این ادعا برسد بسیاری رسوا می‌شوند و راست و دروغ هر سخن آشکار می‌گردد. اما به لطف او دلخوش باش که شاید با عنایت او به آستانش راه یابی. »
پرنده‌ای دیگر: من گمان می‌کنم که به کمال معرفت شناخت سیمرغ رسیده‌ام بنابراین ضرورتی ندارد که به مسیر ادامه دهم. »
هدهد (با پرخاش): تو فقط به غرور رسیده‌ای و از معرفت دور شده‌ای. این فخر و احساس برتری در وجودت یک توهم شیطانی بیش نیست. به خودت مغرور نشو و از وسوسه‌های نفس بترس. »
پرنده‌ای دیگر: ای قافله سالار! ما وقتی به محضر سیمرغ رسیدیم؛ چه چیزی بهتر است تا از او بخواهیم. »
هدهد: از او بهتر چیست که از او بخواهی؟ از محضر او خودش را بخواه؛ که هرکس با او باشد صاحب همه‌ی خوبی‌های دنیاست.
پرنده‌ای دیگر: ما می‌خواهیم وقتی به آنجا رسیدیم، هدیه‌ای به سیمرغ تقدیم کنیم. او چه چیزی دوست دارد و برایش ارزشمند است. »
هدهد: باید چیزی ببری که در محضر سیمرغ نباشد تا کارت زیره به کرمان بردن نگردد. آنجا علم و اسرار و طاعت بسیار است. بهتر است سوز جان و درد دل ببری که آنجا نیست. »
پرنده‌ای دیگر: ما از بس در این راه سخت و بی‌پایان رفتیم خسته شدیم. بگو این راه چند فرسنگ است و پس از چه مدت می‌رسیم. »
هدهد: هفت وادی (مرحله) در راه است که اگر از این هفت وادی بگذریم به خدمت سیمرغ می‌رسیم. اما چون کسی از این راه برنگشته است کسی نمی‌داند چند فرسنگ است.

پایان قسمت هفتم
ادامه دارد ……

منطق الطیر عطار

هفت وادی عشق
قسمت ششم

ادامه ی داستان منطق الطیر

پرنده‌ای دیگر: این چه راه سخت وطاقت‌فرسائی است. من دیگر تاب و تحملش را ندارم. در چنین راهی مردان پرادعا هم از خجالت چون ن چادر به‌سر می‌کشند. من اگر به این راه ادامه دهم بی‌گمان جز نابودی و مرگ چیزی نصیبم نمی‌شود. »
هدهد: چون عاقبت ما مردن است؛ جان باختن در این راه باعث افتخار است و بهتر از مردن در لجن‌زار زندگی دنیاست. »
پرنده‌ای دیگر: من بار گناه زیادی بر دوش دارم و گناهکاری چون من، که چون مگس آلوده‌ای است به محضر پاک سیمرغ راه ندارد. »
هدهد: نا امید مباش و از لطف و کرم او غافل نشو که در توبه همیشه باز است.
پرنده‌ای دیگر: من عاشق طلا و ثروتم و تا سود و منفعتی نداشته باشم کاری انجام نمی‌دهم. »
هدهد: طلا سنگ زرد رنگی است که تو چون کودکی با آن بازی می‌کنی و هیچ سودی برای تو ندارد. در این راه باید از جان گذشت و چون  اختیار جانت در دست تو نیست، باید از مال و سرمایه‌ات بگذری. فقط مال و ثروت زیاد نیست که دست و پاگیر است؛ گاهی یک زیرانداز کهنه (پلاس) تو را دلبسته‌ی دنیا می‌کند. »
پرنده‌ای دیگر: من عاشق سرزمین خودم هستم و برایش دل‌تنگ می‌شوم. من از این راه پرخطر خسته شده‌ام و می‌خواهم به سرزمین زیبای خودم برگردم. »
هدهد: هر سرزمینی حتی اگر به زیبائی بهشت باشد؛ زندان موقتی است که تا وقت مرگ اسیرش هستی و لیاقت دلبستگی و عشق را ندارد. »

پرنده‌ای دیگر: من عاشق معشوقی هستم که دلم از دوری او بی‌قرار است. من باید به‌سوی معشوقم برگردم. »
هدهد: ای ظاهربین، عاشق هر که جز سیمرغ شوی در زیبائی‌اش نقصی هست که شایسته‌ی عشق نیست. »
پرنده‌ای دیگر: این راه بسیار خطرناک است و من از مرگ می‌ترسم. »
هدهد: هرکه به‌دنیا می‌آید باید بمیرد و از مرگ گریزی نیست. پس این‌قدر ضعیف و ناتوان نباش. »
پرنده‌ای دیگر: زندگی من تمام به بدبختی و غم و غصه گذشته است. برای سفر دل‌خوشی لازم است. من به همان درد و غم خود سرگرم باشم بهتر است. »
هدهد: این فکر خام را از سرت بیرون کن. زندگی ناپایدار دنیا، ارزش غم و حسرت را ندارد. چون جهان گذاران است تو هم از خوشی و تلخیش بگذر. »

ادامه دارد……

منطق الطیر عطار

هفت وادی عشق
قسمت پنجم

ادامه ی داستان منطق الطیر

هدهد پاسخ می‌دهد: این‌قدر بازیگوش و حقیر نباش. تو هم قدم در این راه بگذار؛ هر بلائی سر دیگران آمد سر تو هم می‌آید. »
بعد از آن هر پرنده‌ای عذری می‌آوردکه هدهد هیچ‌کدام را نمی‌پذیرد و پاسخ‌ها و جواب‌های فراوان می‌دهد. عاقبت همه‌ی مرغان با هم می‌گویند: آخر ما پرندگان ضعیف و ناتوان چطور می‌توانیم به جایگاه دوردست سیمرغ برسیم. ما تناسبی با هم نداریم. او چون سلیمان است و ما مورچگان حقیر. رفتن به‌دنبال او از تاب و توان ما بیرون است. »

هدهد جواب می‌دهد: این ترس و تردید را کنار بگذارید که کار عاشقی با ترس سازگار نیست. هرکسی چشمش به روی عشق گشوده شود شجاع و بی‌پروا می‌گردد. ما مرغان سایه‌ای از وجود سیمرغیم و بی وجود او هیچیم. اگر دلتان را چون آینه پاک و صاف کنید؛ جمال نورانی سیمرغ را می‌بینید. »

هنگامی که همه‌ی مرغان تصمیم به حرکت می‌گیرند از او می‌پرسند: این راه چگونه است و چطور باید آن را طی کنیم؟ » هدهد می‌گوید: اول این‌که نباید ترس ار دست دادن جانتان را داشته باشید. کسی که عاشق شد با جان و کفر و ایمان سر و کار ندارد. عشق بالاتر از کفر و ایمان است. عشق باید همراه تحمل درد و رنج باشد. فرشتگان عشق دارند اما درد ندارند. به همین خاطر برگزیدگان الهی بهتر از فرشتگان هستند. برای شروع این راه باید شجاع و بی‌باک بود. »
همه‌ی پرندگان برای حرکت همدل و متحد می‌شوند و برای رهبری خود قرعه می‌زنند. قرعه بسیار به‌جا به‌نام هدهد می‌افتد. پس همگی دل به فرمان او می‌نهند و تاج سروری بر سرش می‌گذارند. صدهزار پرنده به حرکت درمی‌آیند و با فریاد بلندی پرواز را شروع می‌کنند. در مسیر حرکتشان هیچ جنبنده‌ای نیست. آنان با تعجب علتش را می‌پرسند. هدهد جواب می‌دهد: به‌خاطر فریاد و هیبت شما، راه از بیگانگان خالی شده است.»
در راه از سختی و هولناکی مسیر، پرندگان خسته و خونین‌بال می‌شوند و هرچه می‌روند به جائی نمی‌رسند و پایان راه پیدا نیست. عاقبت مرغان از خستگی و ترس متوقف می‌شوند و به‌دور هدهد گرد می‌آیند و می‌گویند: تو دانای راهی و از همه پرتجربه‌تری، هرکدام از ما مشکلی داریم یا جویای پاسخ سؤالی هستیم. بهتر است اینجا توقف کنی تا ما سؤالات خود را بپرسیم. »

هدهد پاسخ می‌دهد: این برتری را من از یک نظر الهی به‌دست آوردم. این مقام ازطاعت و عبادت به‌دست نمی‌‌آید که ابلیس هم بسیار عبادت کرد و اگر کسی گوید طاعت لازم نیست هم سخنی کفرآمیز است. پس تو باید طاعت و عبادت بسیار به‌جا آوری و به آن مغرور نشوی. چون عمری به طاعت به‌سر بردی ممکن است لایق نظر لطف الهی شوی.

ادامه دارد……

منطق الطیر عطار

هفت وادی عشق
قسمت چهارم

ادامه ی داستان منطق الطیر

بازپرنده‌ی شکاری) جلو می‌آید و سینه سپر کرده و می‌گوید: جایگاه من دست پادشاه است. تربیت می‌شوم تا در خدمت سلطان باشم و به همراه او به شکار بروم. من به غذائی که از دست شاه می‌خورم راضیم و احتیاجی به پیمودن راه سخت و دشوار رسیدن به سیمرغ را ندارم.»

هدهد او را سرزنش می‌کند که: این شاهان، سلطان واقعی نیستند. پادشاه حقیقی کسی است که بی‌همتا باشد و کاری خلاف وفاداری و مدارا از او سرنزند. این شاهان دروغین در هر کشوری باشند؛ نزدیکی به آنان بیش از سود و منفعت مایه‌ی خطر و مصیبت است. اگر می‌خواهی در محضر فرمانروای حقیقی باشی باید به آستان سیمرغ بیائی. »

سپس بوتیمار(نوعی پرنده‌ی دریائی) می‌گوید: ای مرغان مرا به حال خود را رها کنید. لب دریا برای من بهترین جاست و آزارم به کسی نمی‌رسد. من غمگین و دردمند بر لب دریا می‌نشینم و با این‌که تشنه و مشتاق یک قطره آبم، جرئت نمی‌کنم قطره‌ای از آن بنوشم. چون می‌ترسم آب دریا کم شود. من عاشق دریا هستم و همین عشق مرا بس است. مرا که دل‌بسته‌ی یک قطره آبم را با سیمرغ چکار؟»

هدهد جواب می‌دهد: دریا لیاقت عشق تو را ندارد. دریا پر از نهنگ و جانور است. گاهی تلخ است و گاهی شور. گاهی آرام است گاهی پرموج. این چنین دریای ناپایدار و متلاطم وفائی در عشق ندارد و حتی به عاشقش نیز رحم نمی‌کند و اگر از آن دور نشود غرقش می‌کند. دریا خودش هم  از عشق دیگری سر تا پا موج و خروش است. دریا آرامشی ندارد که به تو بدهد. به دریا قانع نشو که چشمه‌‌ای از کوی سیمرغ است. »

کوف (جغد) می‌گوید: : من عاشق ویرانه و گنجم. در خرابه منزل می‌گیرم به امید این‌که گنجی بیابم. عشق سیمرغ چیزی جز افسانه نیست که هیچ عاقلی خودش را برای آن به زحمت نمی‌اندازد. »

هدهد نیز می‌گوید: گیرم که گنج را هم به‌دست آوردی؛ گنج که عمرت را برای آن تلف می‌کنی به چه دردت می‌خورد. گنج‌پرستی و پول‌دوستی حاصلی جز کفر ندارد. »

صعوه (گنجشک) جثه‌ی کوچک و پر و بال ضعیفش را بهانه می‌کند و می‌گوید: پرنده‌ی ضعیفی مثل من کجا می‌تواند به بارگاه سیمرغ برسد او آن‌قدر عاشق و مشتاق دارد که در مسیر عشق او جز مرگ چیزی نصیببم نمی‌شود. به عذر ناتوانی مرا از این کار معاف کنید. »

هدهد پاسخ می‌دهد: این‌قدر بازیگوش و حقیر نباش. تو هم قدم در این راه بگذار؛ هر بلائی سر دیگران آمد سر تو هم می‌آید. »

پایان قسمت چهارم
ادامه دارد………

منطق الطیر عطار

هفت وادی عشق
قسمت سوم

ادامه ی داستان منطق الطیر

سپس طاووس زبان به سخن می‌گشاید و می‌گوید: من جبرئیل مرغانم که روزی ساکن بهشت بودم و به خاطر فریب شیطان، خدا پایم را زشت کرد و از بهشت رانده شدم. من تنها آرزویم برگشتن به بهشت است و با سیمرغ کاری ندارم.»
هدهد پاسخ می‌دهد : تو گمراه شده‌ای. بهشت جلوه‌ای از بال و پر حضرت سیمرغ است. تو صاحب خانه را رها کرده‌ای و به خانه چسبیده‌ای.»
بط (مرغابی) پاک و تمیز از آب بیرون می‌آید و می‌گوید: من زاهد مرغانم . هر لحظه در آب غسلی می‌کنم و همیشه پاک و منزه از آلودگی‌ها هستم. از کرامت و معجزه‌ی من همین بس که بر روی آب حرکت می‌کنم و سجاده بر آب افکنده‌ام. من توانائی پرواز با سیمرغ را ندارم و همنشینی با آب مرا بس است.»
هدهد جواب می‌دهد: آب برای پاک شدن ناپاکان است و وقتی به پاکی مطلق برسی، آب می‌خواهی چه کنی؟ »

کبک عذر می‌آورد که: من عاشق گوهرم و در کوه‌ها و معادن جواهرات زندگی می‌کنم. گوهر می‌خورم و بر سنگ می‌خوابم. من به سنگ و گوهر دل‌خوشم و پای رفتن به راه پر مشکل خانه‌ی سیمرغ را ندارم.»

هدهد این‌گونه عذر کبک را رد می‌کند که: تو نوک و پای قرمز و خوش‌رنگ داری؛ اما هنوز اسیر رنگ یک سنگی. جواهر چیست؟ جز یک سنگ رنگی که اگر رنگ نداشته باشد سنگ بی‌ارزشی بیش نیست؟ حیف نیست که اسیر رنگی باشی؟ »
همای (پرنده‌ی خوشبختی) می‌گوید: سایه‌‌ی من به پادشاهان سلطنت می‌بخشد اما خودم گوشه‌گیرم و به استخوانی قانعم. من که شاهان افتخار می‌کنند که در سایه‌ی من باشند؛ چه احتیاجی به سیمرغ دارم؟»
هدهد پاسخ می‌دهد: تو مانند سگی که به استخوانی راضی است به سلطنت‌بخشی خود خشنودی. آن پادشاهانی که تو به سلطنت می‌رسانی نیز، جز افتادن در دام بلا، سودی از سایه‌ی تو نمی‌برند. بهتر است تو در سایه‌ی سیمرغ از سایه‌ی شر شدن رها گردی.»

پایان قسمت سوم
ادامه دارد……

منطق الطیر عطار

هفت وادی عشق
قسمت دوم

 ادامه ی داستان منطق الطیر


هدهد آن‌قدر از زیبائی و فر و جلال سیمرغ می‌گوید که مرغان همه از شوق دیدار او بی‌قرار می‌شوند و عزم حرکت به‌سوی او می‌کنند.
هنگامی که زمان حرکت می‌رسد؛ به‌خاطر دوری و سختی راه، کم‌کم هر یکی عذری برای همراهی نکردن با گروه می‌آورند.

اول از همه بلبل آن‌چنان نعره‌ای می‌زند و چنان آوازی می‌خواند که از زیبایی صدایش همه‌ی مرغان ساکت می‌شوند.
بلبل می‌گوید: من عاشق و دیوانه‌ی گلم. در وصف او می‌سرایم و تنها به آن دلخوشم.
 در زمستان که گلی نیست ساکتم.
 اما در بهار از عشق گل دیوانه می‌شوم و با آوازم همه‌ی دنیا را از این عشق خبر می‌کنم و حتی عاشقی را به دیگران می‌آموزم. من طاقت عشق سیمرغ را ندارم همان عشق گل مرا بس است.»
هدهد جواب می‌دهد: این ظاهربینی را کنار بگذار. زیبائی اصلی نزد سیمرغ است.
عشق گل جز ناله‌ی تو و خندیدن گل به ناله‌ات چه فایده‌ای دارد.
 عشق گل کوتاه است و عاقلان به آن‌چه ناپایدار است دل نمی‌بندند. »
پرنده‌ی بعدی طوطی شیرین سخن است.
او می‌گوید: من سبز پوشم و خضر مرغانم.
 من چون خضر (ع) به یک جرعه آب حیات و عمر جاودانی راضیم و طاقت جستجوی سیمرغ را ندارم.»

هدهد می‌گوید: جان چه فایده‌ای دارد جز این‌که در راه جانان فدایش کنی.
عمر جاودان این نیست که زندگی بی‌ارزشت را حفظ کنی بلکه وقتی جانت را در راه دوست فدا کنی به عمر جاودان می‌رسی.»


پایان قسمت دوم
ادامه دارد……

منطق الطیر عطار

هفت وادی عشق
قسمت اول

خلاصه داستان
منطق‌الطیر
سروده‌ی : عطار نیشابوری

  منطق‌الطیر منظومه‌ای از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (627-537) شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی که به‌دنبال سیمرغ هستند و هدهد (شانه‌به‌سر) راهنمای آنان است؛ بیان می‌کند. این کتاب را عطار را احتمالاً در اواخر عمر سروده است و چون خود به بالاترین مراحل عرفان رسیده است؛ برای مشتاقان طی مراحل عرفان بسیار کارگشاست.
 
روزی مرغان و پرندگان دنیا به‌دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند: هر سرزمین و قومی پادشاه و فرمانروائی دارد که نظم و ترتیبی به آنان می‌دهد و کارشان را سامان می‌بخشد. ما نیز باید فرمانده و شهریاری برای خود پیدا کنیم و زمام امورمان را به او بسپاریم.»
از میان جمعشان هدهد زبان به سخن می‌گشاید و می‌گوید: من پرنده‌ای هستم که با پیامبران الهی هم‌سخن و هم‌کلام بوده‌ام. نخستین بار من از سرزمین سبا خبر آوردم و نامه‌ی حضرت سلیمان (ع) را من به ملکه‌ی سبا رساندم. من با سلیمان پیامبر به همه‌جا سفر کرده‌ام و چیزهائی می‌دانم که شما نمی‌دانید.»

او اضافه می‌کند: ما پرندگان پادشاهی داریم به‌نام سیمرغ که در کوه قاف منزل دارد. در حریم اوست که ما به عزت و آرامش می‌رسیم و کسی زیباتر و داناتر از او ندیده است. اما رسیدن به آستان او کار سختی است و خشکی‌ها و دریاهای زیادی در راه است. چون پیمودن این راه تحمل رنج و جان‌فشانی بسیاری می‌خواهد و رسیدن به آستان سیمرغ کار هر کسی نیست»

هدهد ادامه می‌دهد: اما از سیمرغ برایتان بگویم. هرچه زیبائی در دنیاست از جمال او سرچشمه گرفته است. پری از او در نگارستان چین است که این همه نقاشی‌ها و پارچه‌های پر نقش و نگار که در چین ساخته شود پرتوی از ‌همان یک پر است. به همین دلیل گفته‌اند جویای علم باشید حتی اگر در چین باشد . . . . »

پایان قسمت اول
ادامه دارد………

منطق الطیر عطار

چهل قاعده شمس تبریزی برداشت
از کتاب "ملــــت عشـــق"

 قاعده چهلم .

عمری که بدون عشق سپری شود زندگی بیهوده ای است.
هیچ وقت نپرس که باید به دنبال عشق الهی باشم یا مجازی ،
دنیوی یا سماوی یا جسمانی. جدا کردن ، جدایی می آورد.
عشق بی نیاز از هر صفتی است عشق یک دنیا است.

ملت عشق
  الیف شافاک

چهل قاعده شمس تبریزی برداشت
از کتاب "ملــــت عشـــق"

 قاعده سی و نهم .

هیچ وقت برای رسیدن این سؤال که آیا حاضریم زندگی مان را تغییر دهیم دیر نیست.
هر سن و سالی که داشته باشیم و هر اتفاقی که برایمان افتاده باشد باز می توانیم زندگی مان را از نو بسازیم ،
نباید هیچ روزمان شبیه روز قبل باشد.
باید در هر لحظه و هر نفسمان نو شویم.
برای آنکه زندگی جدیدی را آغاز کنیم باید قبل از آنکه زمان مرگمان فرا برسد بمیریم

ملت عشق
  الیف شافاک

چهل قاعده شمس تبریزی برداشت
از کتاب "ملــــت عشـــق"

 قاعده سی و هشتم .

حتی اگر نقطه ها مدام عوض شوند ،
کل همان است. به جای دردی که از دنیا می رود دردی دیگر به دنیا می آید.
جای هر انسان درستکاری را انسان درستکار دیگری می گیرد.کل هیچ گاه دچار خلل نمی شود ،
همه چیز سر جایش می ماند در مرکزش

هیچ چیز هم امروز تا فردا سر جایش باقی نمی ماند ،
همه چیز تغییر می کند.
به جای هر صوفی که می میرد صوفی دیگر می زاید.

ملت عشق
  الیف شافاک

چهل قاعده شمس تبریزی برداشت
از کتاب "ملــــت عشـــق"

 قاعده سی و هفتم .

ساعتی دقیق تر از ساعت خدا نیست .
انقدر دقیق است که در سایه اش همه چیز سر موقعش اتفاق می افتد
نه یک ثانیه زودتر نه یک ثانیه دیرتر.
برای هر انسانی یک زمان عاشق شدن هست،
یک زمان مردن

ملت عشق
  الیف شافاک

چهل قاعده شمس تبریزی برداشت
از کتاب "ملــــت عشـــق"

 قاعده سی و سوم .

از حیله و دسیسه نترس.
اگر کسانی دامی برایت بگسترانند تا صدمه ای به تو بزنند خدا هم برای آنان دام می گستراند.
چاه کن اول خودش ته چاه است.
این نظام بر جزا استوار است.
نه یک ذره خیر بی جزا می ماند نه یک ذره شر.
تا او نخواهد برگی از درخت نمی افتد. فقط به این ایمان بیاور.

ملت عشق
  الیف شافاک


تلاش برای ساخت زیردریایی خودران با قابلیت حمل بار

به گزارش پایگاه خبری خبرآنی به نقل از دیلی میل، شرکت لاکهید مارتین  قراردادی ۱۲.۳ میلیون دلاری با سازمان دارپا امضا کرده تا نخستین مرحله از پروژهمانتاری» را آغاز کند.

براساس این قرارداد سازمان دارپا  بودجه برای تحقیق، توسعه و ساخت نمونه اولیه از یک زیردریایی بی سرنشین بسیار بزرگ را در اختیار لاکهید مارتین قرار می دهد.

این زیر دریایی باید قابلیت پیمایش مسیرهای طولانی، حمل بار زیاد و ذخیره انرژی زیاد را داشته باشد. این زیردریایی بدون دخالت انسان قادر به انجام ماموریت خواهد بود.

در این پروژه سیستم نیرو محرکه، حسگرها و سیستم مدیریت انرژی نوآورانه ای برای زیردریایی مذکور ساخته می شوند.

تخمین زده می شود این قرارداد در ژانویه ۲۰۲۱ میلادی تکمیل شود.



لوییس همیلتون با اختلاف ثروتمندترین ورزشکار بریتانیای است.

 نشریه ساندی تایمز هر ساله لیست ثروتمندترین افراد بریتانیا را منتشر می کند که در این بین نام ورزشکارها نیز به چشم می خورد. در جدیدترین لیست این نشریه، لوییس همیلتون در صدر قرار دارد.

به گزارش BBC، لوییس همیلتون راننده 35 ساله تیم فرمول یک مرسدس، در سال گذشته 37 میلیون پوند درآمد داشته که ثروت او را به مجموع 224 میلیون پوند می رساند. همیلتون علاوه بر اینکه ثروتمندترین ورزشکار بریتانیایی سال 2020 است، مجموع ثروت 224 میلیون پوندی، او را به ثروتمندترین ورزشکار تاریخ 32 ساله لیست ساندی تایمز نیز تبدیل می کند. پس از همیلتون، روری مک الروی، گلف باز مشهور بریتانیایی با مجموع ثروت 170 میلیون پوند در رده بعدی قرار دارد. لازم به ذکر است که تنها ورزشکارهای لیست 1000 ثروتمند بریتانیا، همیلتون و مک الروی هستند.

در میان 50 جوان ثروتمند این لیست در سال 2020 که شامل افراد 30 سال یا کوچک تر می شود اما نام ورزشکار که بیشتر آن ها ستاره های لیگ برتر هستند، دیده می شود. گرت بیل با ثروت 114 میلیون پوندی، ورزشکار اول این لیست است و بعد از او آنتونی جاشوا با 107 میلیون پوند دارایی، در رده بعدی قرار دارد. لیست ثروتمندترین ورزشکارهای 30 سال یا کمتر بریتانیایی یا شاغل در بریتانیا در سال 2020 به شرح زیر است:

گرت بیل، 114 میلیون پوند

آنتونی جاشوا، 107 میلیون پوند

پل پوگبا، 50 میلیون پوند

کوین دی بروین، 34 میلیون پوند

داوید دخیا، 34 میلیون پوند

رحیم استرلینگ، 28 میلیون پوند

انگولو کانته، 25 میلیون پوند

هری کین، 24 میلیون پوند

دنیل استوریج، 22 میلیون پوند

جوردن هندرسون، 21 میلیون پوند



گفت:
با ما بیا
تا شب زنده داریم به هم!
گفتم:
می‌روم امشب برِ آن نَصرانی،
که وعده کرده‌ام که شب بیایم.

گفتند:
ما مسلمانیم و او کافر
 برِ ما بیا!

گفتم:
نه!
او به سِر مسلمان است
زیرا او تسلیم است؛
 و شما تسلیم نیستید
 مسلمانی تسلیم است.


مقالات شمس تبریزی


شخصیت 20 سال بعد نوزادتان را بفهمید !

خلق و خوی نوزاد شخصیت 20 سال بعدش را نشان می‌دهد، محققان به بررسی نحوه تاثیرگذاری مزاج نوزادان روی زندگی دوره بزرگسالی آنها پرداخته‌ و دریافته‌اند رفتار و مزاج نوزادان می‌تواند شخصیت آنها را در دهه سوم زندگی بازگو کند.

+ بروز احساسات در نوزادی پیش‌بینی کننده شخصیتی کم حرف و درون‌گرا در سن ۲۶ سالگی است



یک روز می فهمی که عاقبت ،
این تویی که برای خودت می مانی
و آدم ها هرچقدر هم عزیز
و هر چقدر هم نزدیک ؛
دنبالِ زندگی و آرزوهای خودشان می روند .
روزی به خودت می آیی ،
روزی که تارهای سفید موهایت
در نبرد تن به تن با تارهای سیاه ،
پیروز شده اند ،
و تو مانده ای و حسرتِ کارهایی که نکرده ای ،
لذتی که نبرده ای
و زمانی که برای خودت نگذاشته ای !
تو مانده ای و آرزوهایی که
برای رسیدنشان دیر است .

روزی تو پیر خواهی شد
و این "برای دیگران بودن ها"
و خودت را فراموش کردن ها ،
حریفِ حسرت و بغض های شبانه ات نخواهند شد !

نرگس صرافیان طوفان


سیستم Windows Package Manager معرفی شد؛ نصب آسان برنامه‌ها در ویندوز

مایکروسافت با رونمایی از یک سیستم مدیریت پکیج جدید کاربران ویندوز را غافلگیر کرد. این ابزار که مبتنی بر cmd است به توسعه دهندگان و کاربران اجازه می‌دهد تا هر برنامه‌ای را با تنها یک دستور ساده نصب کنند.

مایکروسافت با انتشار Windows Package Manager می‌خواهد مشکلی که کاربران پس از خرید سیستم جدید با نصب برنامه‌ها دارند را حل کند. فروشگاه ویندوز مرکز دریافت تمام اپ‌های ویندوز است، ولی اکثر کاربران حرفه‌ای و حتی توسعه دهندگان از آن استفاده نکرده و به سراغ ابزارهای مدیریت پکیج مثل Chocolatey می‌روند و یا اپ‌ها را از اینترنت دانلود می‌کنند.



اینستاگرام قوانین استفاده از آهنگ‌های دارای کپی رایت را بروز کرد

 از این پس با استفاده از آهنگ دارای حق تکثیر در ویدیوهای زنده، نوتیفیکیشن اخطار دهنده زودتر از قبل به نمایش در می‌آید تا کاربران زمان بیشتری برای حذف کردن آن داشته باشند و از قطع شدن صدا یا استریم ویدیو جلوگیری کنند.

 اینستاگرام تاکید می‌کند که امکان استفاده از موزیک‌ها در استوری‌ها و فیلمبرداری از کنسرت‌ها و ارسال آن‌ها مانعی ندارد، اما استفاده از آهنگ‌های دارای حق کپی رایت در ویدیوهای زنده و یا در ویدیوهایی که از قبل ضبط شده و به صفحه اصلی ارسال شده‌اند، محدودیت‌هایی خواهد داشت.


بخشی از مغز که توانایی خود تسکین دهی را به فرد می دهد، در حدود دو و نیم تا سه سالگی به تکامل می رسد

پس تا قبل از این زمان بسیار اشتباه است که کودک در حال گریه را به حال خود رها کنیم تا یاد بگیرد ارام شود

این رفتار از سمت بزرگسالان فقط هورمون کورتیزول را در مغز افزایش می دهد و استرس کودک را زیاد می کند که در درازمدت اثرات نامناسبی بر تنظیم هیجان، الگوهای خواب و رفتار می گذارد


غذای داخل بشقاب را تا اخر بخور
همشو بخور حیفه باید بریزیم دور
همین یه قاشق هم بخور تموم بشه
حیف برکت خداست دور بریزم همشو باید بخوری.

جملاتی آشنا.

نگاه به امروزمان کنیم که دغدغه مان حفظ لاغری و تناسب هیکل است.
 هزار بار قول می دهیم که کم بخوریم اما ناخوداگاه تا اخر بشقابمان را میخوریم, گاهی ته بشقاب فرزندمان هم میخوریم.

خب حیف است
 نخیر حیف ما هستیم.
فرزندتان را مجبور نکنید بیشتر از میلش غذا بخورد که در کودکی بدغذا و در
بزرگسالی مشکل وزن پیدا خواهد کرد.


5 راه سالم نگه داشتن کلیه


 کلیه یکی از اجزای حیاتی بدن واست که عملکرد آن در سلامت عمومی بدن بسیار حائز اهمیت است.


توجه کردن به عملکرد و سلامت کلیه‌ها بسیار مهم است. رعایت 5 نکته ساده در سبک زندگی کمک خواهد کرد تا کلیه‌ها را در وضعیتی خوب و سالم نگهداری کنیم.


هیدراته باشید

ترک سیگار و الکل

خوراکی‌های سالم بخورید

مراقب فشار خون خود باشید

لاغر کنید تا کلیه سالمی داشته باشی



خواص شگفت‌انگیز ترنجبین

ترنجبین تسکین دهنده سرفه و درمان سینه درده و تب و عطش رو کم می‌کنه.
دم کرده‌ی گل‌های ترنجبین برای بواسیر مفیده
افراد برای درمان روماتیسم باید از ماساژ موضعی روغن برگ‌های ترنجبین استفاده کنن
عرق ترنجبین در دفع سنگ کلیه و مثانه هم تا حدودی مؤثره
ترنجبین یکی از پرکار برد ترین داروهای گیاهی برای درمان بیمارانیه که همیشه از بیماری‌های انگلی رنج می‌برن چون در ترنجبین ماده‌ای به نام سانتونین وجود داره که یکی از قوی‌ترین مواد برای از ببن بردن انگل‌ها و کرم‌هاست.
ترنجبین یکی از موادیه که دستگاه گوارش رو نرم می‌کنه و ملینه و باعث میشه تا مدفوع راحت‌تر حرکت کنه و از ابتلا به یبوست جلوگیری می‌کنه
ترنجبین میتونه قند موجود در ادرار رو کاهش بده پس برای مبتلایان به بیماری مرض قند هم مفیده


در کتاب "درود بر خودم" دکتر دانیال میگوید :
در هجده سالگی، نگران تفکر دیگران
در مورد خودتان هستید .
وقتی چهل ساله میشوید،
اهمیتی نمی دهید که دیگران
در مورد شما چه فکر می‌کنند.
و زمانی که شصت ساله میشوید،
پی میبرید که اصلا هیچکس در مورد شما فکر نمیکرده است!
وااای که چه آسان هدر میدهیم عمر خویش را فقط برای دیگران و طرز فکرشان
تا فرصت زندگی داری جانانه زندگی کن


میخواهم بگویم دوستت دارم
جمله‌ای که هیچوقت کهنه نمی‌شود
مانند زیباییِ لبخندت
مانند رنگ چشمانت
که هیچوقت از مد نمی‌افتد
میخواهم بگویم دوستت دارم
لحظه به لحظه
حافظه‌ام یاری نمی‌کند
نمی‌دانم چرا
نمی‌دانم از کِی
اما خیلی وقت است
این دوستت دارم ها
روی ذهنم انباشته شده

#دیهور_انتهورا


 سرمایه‌گذاری سرسام‌آور تنسنت»؛ غول چینی ۷۰ میلیارد دلار را صرف فناوری‌های جدید می‌کند

 این شرکت هدف از طرح مذکور را تمرکز روی توسعه مراکز داده عظیمی عنوان کرده که هر کدام بیش از یک میلیون سرور را در خود جای خواهند داد.

علاوه بر این ساخت مراکز نوآوری و پارک های صنعتی جدید ، همکاری با متخصصان و آزمایشگاه های تحقیقات علمی و سرمایه گذاری روی تحقیقات فناوری نیز در دستور کار قرار دارد.


همیشه که نباید همه چیز ، خوب باشد !
در دل مشکلات است که آدم ، ساخته می شود .
گاهی همین سختی ها و مشکلات ؛
پله ای می شوند به سمت بزرگترین موفقیت ها .
در مواقع سختی ، نا امید نباش .
برای آرزوهایت بجنگ .
و محکم تر از قبل ، ادامه بده .
چه بسیارند ؛ جاده های همواری ، که به مرداب ختم می شوند ،
و چه بسیارتر ؛ جاده های ناهموار و صعب العبوری ؛
که به زیباترین باغ ها می رسند .
تسلیم نشو . !
شاید پله ی بعد ؛
ایستگاه خوشبختی ات باشد .

نرگس_صرافیان_طوفان


با نوشابه باتری ماشین تان را نجات دهید!

وقتی مشکلی برای باتری ماشین به وجود می‌آید اولین چیزی که به ذهن اغلب ما می‌رسد، تعویض آن است. اما گاهی این سیم و کابل‌های باتری ماشین است که در اثر پوسیدگی خراب شده و درست کار نمی‌کند.

یک ترفند جالب برای حل این مشکل این است که مقداری نوشابه روی سیم‌ها بریزید. نوشابه با ساییدگی و پوسیدگی مبارزه می‌کند. بدون شک این ترفند بسیار ارزان‌تر و سریع‌تر از تعویض باتری است.

خواص اسیدی نوشابه های گازدار به از بین بردن جرم ها و زنگ زدگی های باتری خودرو کمک می کند. تقریبا تمام نوشابه های گازدار حاوی کربنیک اسید هستند که به از بین بردن لکه ها و زنگ زدگی ها کمک می کنند. بنابراین کمی نوشابه روی اسفنج بریزید و چسبندگی ها سطح باتری ماشین را به آرامی پاک کنید.


یک دانشجوی خاورمیانه ای میگفت: زمان تحصیلم در سوئیس با یکی از اساتید دانشگاهمون رفتیم کافه نزدیک دانشگاه تا قهوه بخوریم؛ حرف از حکومت و اوضاع بد خاورمیانه شد که استادم حرف جالبی زد که همواره توی ذهنم نقش بست.

استادم گفت: فکر نکن برای کشورها قرعه کشی کرده اند و مردم سوئیس به خاطر شانس خوب این حکومت گیرشون اومده و مردم خاورمیانه بد شانس بودن و به این روز افتادند.

بلکه هر ملتی حکومتی که سزاوارش هست رو میسازه و مردم سوئیس شایسته داشتن حکومتی اینچنینی هستن و مردم خاورمیانه هم لیاقتشون بیشتر از اینی که دارند، نیست!

دوستم میگفت: کمی احساس تحقیر کردم، به همین خاطر پرسیدم: ما باید چه کاری انجام دهیم تا تغییر کنیم؟

استاد فنجون قهوه رو از کنار دهانش پایین آورد و لبخندی زد و گفت:

 هر سوئیسی در سال ۱۰ کتاب میخواند، تو اگر کسی را از خاورمیانه دیدی، از طرف من بگو چنانچه مردم ک سالی یک کتاب بخوانند ک تغییر خواهد کرد.


ما نسلِ دوست داشتن هایِ راه دور هستیم
صبح تا شب چک می کنیم که آنلاین شده یا نه؟
ساعت ها مراقب هستیم تا ببینیم
پروفایلِ خودش را عوض می کند؟
تا شاید عکسِ جدیدی از خودش بگذارد
و با اینکه دیگر مالِ ما نیست
مدام نگرانیم که نکند لحظه هایش را
کنارِ یک نفرِ دیگر می گذراند!
انگار به دنیا آمده ایم تا فقط از دست بدهیم
ما هیچ وقت دستمان به عشق نرسیده!

#علی_کشاورز



فیل های سفید زندگیتان را رها کنید

 معروف است كه پادشاه یک كشور به پادشاه كشورى دیگر یک فیل سفید هدیه مى‌دهد. كسى كه هدیه را مى‌پذیرفت، هزینه‌هاى زیادى را صرف نگهدارى و خوراک این فیل سفید مى‌كرد. نسلهاى مختلف هم بدون آنكه بدانند این فیل سفید به چه درد مى‌خورد، هزینه‌هاى زیادى را براى آن متحمل مى‌شدند و دلشان هم نمى‌آمد كه آن را كنار بگذارند یا رها كنند، زیرا مى‌گفتند:

حیف است! تاكنون هزینه زیادى براى آن شده است و نمى‌توان آن را رها كرد.

فیل سفید در مدیریت، استعاره از موضوعى‌ست كه هزینه زیادى براى آن شده و هیچ خاصیت مفیدى هم ندارد! و از آن جهت كنار گذاشته نمى‌شود كه صرفاً براى آن هزینه شده است.

در نظر بگیرید كسى وارد دانشگاه مى‌شود و متوجه مى‌شود استعدادى در آن رشته ندارد، اما آن را رها نمى‌كند به خاطر هزینه‌هایى كه براى قبولى آن داده است و زمانى كه صرف كرده؛ و مى‌داند در آینده نیز آن رشته منبع درآمد او نخواهد شد! به آن رشته دانشگاهى و آن مدرک هم مى‌توان فیل سفید آن فرد گفت.

در زندگى، فیل‌هاى سفید زیادى داریم كه بدون آنكه خاصیتى داشته باشند، براى آنها هزینه مى‌كنیم! جرأت کنید و فیل‌هاى سفید زندگى‌تان را رها كنید.


آخرین جستجو ها

raysomital برای بهترینم شهدای شهر گرمدره Silent-Mob اندیشه های سیاسی جراحی بینی ، جراحی سینه، جراحی زیبایی ، جراحی شکم ، جراحی زنان، جراحی پلک، جراحی صورت، جراحی فک، جراحی گوش Jonathan's info فاطمه 1213 beireywinneo وبلاگ نمایندگی بهشهر همسفران