هفت وادی عشق
قسمت ششم
ادامه ی داستان منطق الطیر
پرندهای دیگر: این چه راه سخت وطاقتفرسائی است. من دیگر تاب و تحملش را ندارم. در چنین راهی مردان پرادعا هم از خجالت چون ن چادر بهسر میکشند. من اگر به این راه ادامه دهم بیگمان جز نابودی و مرگ چیزی نصیبم نمیشود. »
هدهد: چون عاقبت ما مردن است؛ جان باختن در این راه باعث افتخار است و بهتر از مردن در لجنزار زندگی دنیاست. »
پرندهای دیگر: من بار گناه زیادی بر دوش دارم و گناهکاری چون من، که چون مگس آلودهای است به محضر پاک سیمرغ راه ندارد. »
هدهد: نا امید مباش و از لطف و کرم او غافل نشو که در توبه همیشه باز است.
پرندهای دیگر: من عاشق طلا و ثروتم و تا سود و منفعتی نداشته باشم کاری انجام نمیدهم. »
هدهد: طلا سنگ زرد رنگی است که تو چون کودکی با آن بازی میکنی و هیچ سودی برای تو ندارد. در این راه باید از جان گذشت و چون اختیار جانت در دست تو نیست، باید از مال و سرمایهات بگذری. فقط مال و ثروت زیاد نیست که دست و پاگیر است؛ گاهی یک زیرانداز کهنه (پلاس) تو را دلبستهی دنیا میکند. »
پرندهای دیگر: من عاشق سرزمین خودم هستم و برایش دلتنگ میشوم. من از این راه پرخطر خسته شدهام و میخواهم به سرزمین زیبای خودم برگردم. »
هدهد: هر سرزمینی حتی اگر به زیبائی بهشت باشد؛ زندان موقتی است که تا وقت مرگ اسیرش هستی و لیاقت دلبستگی و عشق را ندارد. »
پرندهای دیگر: من عاشق معشوقی هستم که دلم از دوری او بیقرار است. من باید بهسوی معشوقم برگردم. »
هدهد: ای ظاهربین، عاشق هر که جز سیمرغ شوی در زیبائیاش نقصی هست که شایستهی عشق نیست. »
پرندهای دیگر: این راه بسیار خطرناک است و من از مرگ میترسم. »
هدهد: هرکه بهدنیا میآید باید بمیرد و از مرگ گریزی نیست. پس اینقدر ضعیف و ناتوان نباش. »
پرندهای دیگر: زندگی من تمام به بدبختی و غم و غصه گذشته است. برای سفر دلخوشی لازم است. من به همان درد و غم خود سرگرم باشم بهتر است. »
هدهد: این فکر خام را از سرت بیرون کن. زندگی ناپایدار دنیا، ارزش غم و حسرت را ندارد. چون جهان گذاران است تو هم از خوشی و تلخیش بگذر. »
ادامه دارد……
منطق الطیر عطار هفت وادی عشق قسمت نهم
هفت وادی عشق قسمت هشتم
هفت وادی عشق قسمت هفتم
,راه ,»هدهد ,چون ,»پرندهای ,تو ,دیگر ,»هدهد ,این راه ,»پرندهای دیگر , من
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت